امروز باز یه حس عجیب و غریبی داشتم. حس دورافتادگی. حس فراموش کردن و فراموش شدگی. حس پرت شدن به فضای دوری از زندگی. اینکه چقدر تغییر کردم. چقدر در ارتباطاتم عمیق شدم اما دایره ارتباطاتم رو کوچیک کردم. چقدر در ارتباطاتم نیازمند حضور فیزیکی افراد یا حداقل درکی از این نزدیکی فیزیکی دارم.
مدتهاست که به فیس بوک سر نمیزنم. در واقع از زمان گودر مرحوم دیگه سراغ فیس بوک نرفتم. بعد گودر با وجود خلوتیهای پلاس، باز اونو ترجیح دادم به فضای آشفته فیس بوک. امروز اما یه دفعه سر یه موضوع بیربط سر از فیس بوک درآوردم. اولش فهمیدم چقدر عکس از کوچولوی دوستانم روی فیس بوک هست که من ندیدم. بعد کلی تغییر در آدم x و y و z. بعد یه دفعه رسیدم به اینجا که خیلی وقت هست که از دوستان قدیمیترم کمتر خبر دارم. در واقع به بهانه سطحی بودن ارتباطات مجازی، همون یه مقدار خبر داشتن کم رو هم از دست دادم. بیشتر در خودم فرو رفتم. البته دایره های جدیدی از دوستان تشکیل دادم. دوستانی که فکر میکنم الان منو بهتر درک میکنند. شاید اگر دوستان قدیمیام ایران بودند بیشتر میتونستم باهاشون ارتباط داشته باشم. اما فکر میکنم بیشتر از این دوری جغرافیایی، این تغییر ذائقهام در دوستیابی و حفظ دوستان باعث این قضیه شده.
واسه تست فرضیهام، تصمیم گرفتم به چند نفر ایمیل بزنم و جویای احوال بشم. واقعا در مورد چند نفر موفق نشدم. یعنی نتونستم از سلام و احوالپرسی پیشتر برم. واقعیت اینه که من در برقراری ارتباطات دوستانه شدم یک آدم نسبتا وسواسی که نوع رابطه جدیدم رو به رابطه قبلی ترجیح میده. اما امروز دلم برای اون نوع دوستی تنگ شده بود به معنای واقعی. به یک عالمه دوست. زیاد زیاد. پرشور و پرهیجان.
شاید هم واقعا مدتی هست وارد دوره جدیدی از زندگی شدم و خودم خبر ندارم. دورهای فراتر از دایرههای دوستی شلوغ.
اتفاقا من هم چند روز پیش که بعد از مدتها سری به فیس بوک زدم همین حس رو داشتم. دیدم کلی وقته از خیلی ها خبر ندارم و الان اونقدر احساس دور شدن می کنم که حتی روی وال اونها نمی تونم چیزی بنویسم. کلا من که خودم خیلی با دوستی های خیلی مجازی جور نشدم، هر چند گاهی دلم می خواست که جور بودم!پیش خودم می گم شاید کاچی به از هیچی بود! شایدم نه؟ نمی دونم
خوب زیاد نباید وسواس به خرج بدی، نه توی ارتباط جدید برقرار کردن بلکه توی حفظ ارتباطات قدیمی! به نظرم لزومی نداره آدم همه ارتباطای دوستانه اش رو تحت هر شرایطی ادامه بده. بعضی آدما یه دوره ای توی زندگی آدم بودن و لحظات خوبی باهاشون ساختی اما الان به خاطر فاصله جغرافیایی یا فاصله حسی یا فاصله فکری یا هر چیزی حفظ ارتباط باهاشون سخته، پس نباید وسواس به خرج بدی و ازین که رابطه ات کمرنگ شده حس بدی نباید داشته باشی چون که طبیعیه 🙂 نمی دونم کامنتم خیلی منطقی و خالی از احساس بود یا نه :دی
پستت منو یاد این ویدئو انداخت
http://www.ted.com/talks/sherry_turkle_alone_together.html
موفق باشید و شاد ، خانواده سه نفره دوست داشتنی
:*
پستت منو یاد این ویدئو انداخت
http://www.ted.com/talks/sherry_turkle_alone_together.html
موفق باشید و شاد ، خانواده سه نفره دوست داشتنی
:*